زندگی

اینجا همچی ازاده🪐♥از میراکلس تا کیپاپ🌹

لیسا

وقتی رسیدم مکسو دیدم خیلی جون شده بود اومدم برم سمتش که پام پیچ خورد و افتادم که یکی منو گرفت اون الکس بود اکسم

ل: چه عجب😒😒

ا: سلام خانم مانوبان😊😉😙🙄

ل: سلام اقای گراهام و خداحافظ😒🙄😡

و رفتم سمت مکس

مکس داشتم با نانا حرف می زدم که یه دختر زیبارو اومد جلوم😚

ل: سلام اقای کیم 😊🤗

م: سلام خانم...... 😯😯

ل: مانوبان هستم لالیسا مانوبان🤗🤗

م: منم م....... 

ل: مکس کیم درسته.؟؟ میشه من دوست دخترتون بشم؟😊😊

م: 😶😶😶😶😶

از حرفش تعجب کردم!!! 

ل: ببخشید😔😔😫😫

م: نه اشکالی ندا...... 😉😉

ن: ببخشید خانوم ولی من با ایشون کار دارم🙄🙄😒😒🥱😏😏

م: فردا صحبت می کنیم😉😉

ل: چشم😔😔

ادامه

قدرت گرفته از بلاگیکس ©